نخبگان متخصص را می توان محق ترین افراد صاحب صلاحیت در امر اظهارنظر و تفسیر موضوعات متعدد در جامعه دید؛ آدم های...
دولت میگوید موافق حضور زنان در ورزشگاههاست. ربیعی سخنگوی دولت میگوید:«شرایط دارد به سمتی پیش می رود که زنان...
به نظر کارشناسان، استفاده از ظروف یکبار مصرف به دلایلی نظیر تجزیه دیر هنگام، به وجود آمدن مشکلات زیست محیطی و...
وزیر بهداشت ضمن اشاره به اقدامات انجام شده در جهت شفافسازی در وزارت بهداشت و بویژه سازمان غذا و دارو، گفت: آر...
هر چند تلخی پایان مطلوب تر از تلخی بی پایان است؛ اما باید دانست طلاق پیامدها و تبعات اجتماعی، روانی، مالی و عا...
توجه ویژه مدارس و موسسات آمادگی کنکور طی دو دهه اخیر گرچه موجب افزایش سواد عمومی و ورود قابل توجهی از دانش آمو...
فرزندآوری یکی از جدی ترین موضوعاتی است که از دید کارشناسان میتواند روند یک زندگی مشترک را تحت تاثیر خود قرار...
نخبگان متخصص را می توان محق ترین افراد صاحب صلاحیت در امر اظهارنظر و تفسیر موضوعات متعدد در جامعه دید؛ آدم هایی که امروز به دلیل فقدان و غیبت آنان، سکان تفسیر و تحلیل امور به دستان افراد دیگری افتاده است.
نخبگان به معنای بخش برگزیدهای از یک جامعه است که از نظر قابلیتها یا تواناییها برتر از بقیه جامعه دانسته میشود؛ در جامعهشناسی و فلسفه سیاسی نخبگان به گروه کوچکی از مردم گفته میشود که با قرار گرفتن در رأس «هرم منزلت اجتماعی» و «امتیازات»، کنترل سهم نابرابر بزرگی از قدرت سیاسی یا ثروت را در اختیار دارند. در مفهوم دیگر نخبگان را می توان به سان متخصصانی در نظر گرفت که قدرت تشخیص و صلاحیت تصمیم گیری در مورد مسائل مختلف را دارند. جامعه ای که نخبگان متخصص را در راس امور خویش دارد، عمدتا از شرایطی به سامان و مساعد در اداره وضعیت عمومی برخوردار است.
به موازات کمرنگ شدن نقش، اهمیت و به کارگیری نخبگان در اجرای امور، ممکن است افرادی سربرآورند که لزوما تخصصی در امور نداشته اما به واسطه این خلا، امکان بروز و ظهور یافته اند؛ نقشی که امروزه سلبریتی ها در جامعه ما ایفا می کنند را می توان مثالی از پررنگ شدن این قشر در ازای به حاشیه رفتن نخبگان دانست.
برخی جامعه شناسان افزایش اهمیت روزافزون سلبریتی ها در جامعه ای مانند ایران را ناشی از خالی شدن از حضور نخبگان در این جامعه دانسته و این موضوع را در آینده نزدیک ضربه زننده می دانند؛ این متخصصان بر این عقیده هستند که در غیاب افراد متخصص، افراد دیگر با ارائه آرا غیرتخصصی و به واسطه قدرت اثرگذاری روی مردم، می توانند جامعه را دچار گمراهی و خسران سازند.
جابه جاییِ نابهجا
آنچه در ادامه می آید گفت وگوی «سعید معیدفر» جامعه شناس با پژوهشگر ایرنا و در رابطه با چرایی غیبت نخبگان در ایران است.
معیدفر در ابتدا ضمن ارائه توصیفی از وضعیت اجتماعی امروز کشور بیان داشت: ما در شرایطی اجتماعی ای هستیم که تا حد زیادی جایگاه نخبگان مورد تخطئه قرار گرفته و سال های سال نقش آنان زیر سوال رفته است؛ در نتیجه تقریبا مدت ها است که خلا حضور نخبگان در جامعه ادامه دارد؛ نوعی از بی تفاوتی و بی تاثیری نخبگان را فراگرفته که یکی از مهمترین دلایل آن همان طور که بیان شد، تخطئه ای است که در مورد آنها در دهه های گذشته پی در پی در این کشور رخ داده.
وی افزود: مورد دیگر بی انگیزه شدن خود نخبگان است؛ به هر حال آنان صاحبان فکر و اندیشه هستند و چون احساس کرده اند که به نقش و جایگاهشان آنچنان که باید توجه نمی شود و تقریبا کنار گذاشته شده اند، از مسیر تاثیرگذاری و مداخله خارج شده اند؛ یا از کشور رفته اند یا گوشه نشین شده و سرشان در کار خودشان است؛ یعنی خیلی درگیر مداخله نیستند و نوعی از زندگی فردی را شروع کرده اند؛ این مساله ناشی از این است که نخبگان درک بالایی از این موضوع دارند که ورود و مداخله آنان صرفا اتلاف وقت است؛ چرا که سال ها بی نتیجه تلاش کرده اند اما این مداخله آنها تاثیری در روند بهبود حوزه های مختلف کشور نداشته است؛ از نخبگان سیاسی گرفته تا نخبگان اجتماعی، علمی و… نوشته اند و نقد کرده اند یا در سیاست گذاری ها مداخله کرده اند و مستقیما در دولت آمده اند و مشاور بوده اند و… ولی متاسفانه به دلیل نقش اندکشان در روند تحولات، توسعه و رشد کشور، آنان کم کم عطای همکاری، مداخله، نقد و تحلیل اوضاع را به لقای آن بخشیده اند.
نویسنده کتاب «جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران»، «نظم اجتماعی در نظریههای جامعهشناسی»، «بررسی میزان اخلاق کار و عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر آن» و «فرهنگ کار»، تصریح کرد: فقدان نخبگان وضعیت بسیار بدی است که در نتیجه آن، یک جامعه در شرایطی رو به سقوط و هبوط قرار می گیرد؛ و قاعدتا در آن انواع و اقسام فساد و مشکلات فراوان، بحران کارآمدی و امثالهم جامعه را فرا می گیرد و این فقدان آثار مثبتی را در بر ندارند. در چنین شرایطی و در نبود نخبگان، سلبریتی ها عرصه را باز دیده و شاید احساس مسوولیت کرده اند تا وارد امور شوند و نقشی را ایفا کنند.
«مساله دیگر هم این است که متاسفانه در دنیای رسانه ای امروز که در آن رسانه ها نقشی بسیار بزرگتر در تاثیرگذاری بر افکار عمومی پیدا کرده اند، معمولا کسانی (ستاره های سینما، ورزش و یا کسانی که به هرحال بیشتر در تصور عامه حضور دارند) می توانند مهم باشند که دیده می شوند و چشم ها آنان را می بینند؛ بنابراین در نبود نخبگان و قدرت یابی رسانه، سلبریتی ها باز هم بیشتر مورد ارجاع و مراجعه قرار می گیرند و مجموع این مسائل باعث می شود که یک جابه جایی اتفاق بیفتد و سلبریتی ها بتوانند در چنین موقعیتی قرار گیرند».
مشاور اجتماعی وزیر راه و شهرسازی خاطر نشان ساخت: نمی خواهم بگویم این مساله امری منفی است، چون در ذات خود منفی نیست و سلبریتی ها در حوزه خاص خودشان (در عرصه هایی چون بازیگری، ورزش و … )اهمیت دارند و می توانند اثرگذار باشند اما به واسطه حضور نخبگان؛ یعنی سلبریتی ها به دلیل این که بیشتر دیده می شوند و در تصویر هستند، می توانند بهتر و موثرتر پیام ها را منتقل کنند اما در پرتو بهره گیری از نظر صاحبان فکر، اندیشه و تخصص چرا که افق دید نخبگان در حوزه های تخصصی خودشان، فراتر از سلبریتی ها است.
«سلبریتی ها هم بخشی از عامه مردم اند که دارای توانمندی هایی چون نمایش، اجرا و غیره هستند اما آنها نمی توانند قدرت و افق دیدی فراتر از نخبگان داشته باشند؛ نهایتا چون مورد توجه مردم هستند، می توانند به عنوان یک کاتالیزور (ایجاد کننده تعادل) برای انتقال اندیشه های نخبگان عمل کنند، ولی در نبود نخبگان نهایتا سلبریتی ها تاثیرگذار شده اند و البته این اثرگذاری بعضا با مشکلاتی روبروست».
وی افزود: اگر در یک جامعه رشد و توسعه یافته، شخصیت ها را رده بندی کنیم، در ردیف اول باید دانشمندان و اهل فکر، روشنفکران و اندیشمندان قرار بگیرند که تاثیرگذارترین هستند و آنها هستند که می توانند قدرت تشخیص بیشتری راجع به فرایندها داشته باشند و جامعه را به سوی رشد و توسعه رهنمون کنند؛ در درجات پایین تر از آنها سلبریتی ها قرار دارند.
معیدفر تاکید کرد: اما متاسفانه در خلا نخبگان در جامعه ما یک جابه جایی رخ داده و سلبریتی هایی که باید پایین باشند در رده های بالا قرار گرفته اند و این موضوع نوعی از هرج و مرج فرهنگی، فکری و توسعه ای را ایجاد کرده ونوعی از شرایط ناپایدار و بعضا مشکل آفرین را شکل داده است.
«در نتیجه من این موضوع را که اهمیت سلبریتی ها در جامعه ما بیشتر شده، ناشی از بحران های عظیم اجتماعی، فرهنگی و جابه جا شدن جایگاه ها می دانم».
دولت میگوید موافق حضور زنان در ورزشگاههاست. ربیعی سخنگوی دولت میگوید:«شرایط دارد به سمتی پیش می رود که زنان در مسابقات لیگ حضور یابند. طبق گزارش وزیر ورزش، زیرساخت های لازم مثل معبر، مکان، سرویس های جداگانه در همه ورزشگاهها آماده است.»
البته بماند که مرد همه کاره این روزهای دولت یعنی محمود واعظی حرف دیگری زد و گفت:«اگر فضای ورزشگاهها مناسب حضور خانمها باشد از نظر ما منعی ندارد، اما با فضای فعلی که طرفداران تیمها علیه یکدیگر فحش میدهند و درگیری وجود دارد حضور زنان در ورزشگاه به مصلحت نیست.»
حالا که دولت طبق گفته سخنگو، موافق حضور زنان ایران در ورزشگاههاست، خوب بسمالله، درهای استادیومهای ورزشی را به روی بانوان ایرانی باز کنید.
این همه معطلی برای چیست؟ خودتان که میگویید شرایط آماده است، پس استخاره لازم نیست.
من هم به عنوان نویسنده این متن موافق حضور زنان در ورزشگاه هستم اما کاری از دستم بر نمیآید. قوه مجربه دست شماست. شما دولت هستید و کارهایی را که ما به عنوان مردم نمیتوانیم انجام دهیم، میتوانید انجام دهید.
چه احتیاجی است که برای ورود زنان به ورزشگاهها، فیفا وارد شود و حالت دستور به خود بگیرد و تهدید کند که اگر زنان خود را به استادیومها راه ندهید ال میکنیم و بل میکنیم.
برخی به گونهای رفتار میکنند که انگار حضور زنان در ورزشگاه اولین حضور بانوان ایرانی در ساحت اجتماعی است. نه، زنان ایرانی سالهاست نقش پررنگی در اجتماع دارند.
صبح که از خانه بیرون میآیی، زنانی را میبینی که دوشادوش مردان راهی کار و تحصیل میشوند. بسیاری از کرسیهای دانشگاه در اختیار دخترانی است که به دنبال رسیدن به موفقیت هستند.
گویا برخی از دولتمردان فراموش کردهاند که مردم برای چه به آنها رای دادهاند؟ رای دهندگان تصور کردند کلید رییس جمهور، میتواند برخی از قفلها را مثل قفلی که به در ورزشگاهها برای ورود زنان خورده بود، باز کند.
اعلام موافقت هیچ دردی از کسانی که دوست دارند روی صندلیهای ورزشگاهها بنشینند و تیم مورد علاقه خود را تشویق کنند، درمان نمیکند. به قول فردوسی:« دو صد گفته چون نیم کردار نیست.» یا سعدی دارد که:« سعدیا گر چه سخندان و مصالحگویی/ به عمل کار برآید به سخندانی نیست».
زیبنده نیست ایران تنها کشوری در جهان باشد که به زنان خود اجازه نمیدهد به ورزشگاه بروند. آنهم زنانی که نسبت به خیلی از کشورهای جهان حضور فعالتری در جامعه دارند. یادمان نرفته که ما کشور عربستان را به خاطر اینکه به زنان اجازه رانندگی نمیداد مسخره میکردیم. چون رانندگی در جهان امر بدیهی است درست مثل رفتن زنان به ورزشگاه.
چندباری که زنان با توجه به تذکرهای فیفا و فدراسیون جهانی والیبال به ورزشگاهها رفتند هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. در کنار مردان، فوتبال و والیبال دیدند، تشویق کردند، خوشحال شدند، حسرت خوردند و به خانههای خود برگشتند بدون اینکه آسمان به زمین بیاید.
دیگر زمان حرف زدن سر آمده است و ما منتظر عملیاتی شدن حرفهای رییس جمهور و دولتمردان هستیم.
منبع : عصر ایران
به نظر کارشناسان، استفاده از ظروف یکبار مصرف به دلایلی نظیر تجزیه دیر هنگام، به وجود آمدن مشکلات زیست محیطی و زشتی منظر شهر و نیز به دلیل آسیب به سلامت جسمانی افراد در ایام محرم و صفر توصیه نمی شود و بهتر است طبق سنن گذشته ظروف دیگر جایگزین ظروف پلاستیکی شود.
سال هاست که استفاده از ظرفهای یکبارمصرف در میان شهروندان ایرانی رواج پیدا کرده است. اوج استفاده از این ظروف را میتوان در مناسبتهایی چون ایام محرم دید؛ در روزهایی که بازار توزیع غذای نذری و چای و نوشیدنی در هیئتهای عزاداری و در میان خانوادهها داغ است.
استفاده از این ظروف اما تبعات سنگینی برای محیط زیست دارد. براساس گزارشهای منتشرشده، تنها در ایران سالانه بیش از یک تا سه میلیون تن پلاستیک تولید میشود و صدها سال طول میکشد تا بیشتر این پلاستیکها که بادوام هستند، به خودی خود تجزیه و نابود شوند.
آمارهای بدست آمده نشان می دهد که ایران در شمار ۱۰ کشور نخست دنیا از لحاظ مصرف پلاستیک است. مصرف بالای ظروف پلاستیکی در ایام محرم و دیگر ایام مذهبی به اوج خود می رسد. فعالان محیط زیستی می گویند استفاده از ظروف یکبار مصرف در ایام محرم و صفر تا دو برابر افزایش مییابد. در همین ارتباط «علی مریدی» سرپرست دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: «مصرف پلاستیک در ایران بسیار بی رویه است؛ سالانه هر فرد، سه کیلوگرم پلاستیک مصرف می کند و طبق آمار روزانه بیش از سه هزار تُن و سالانه بیش از یک میلیون تُن مصرف کیسه پلاستیکی داریم که به جز عوارض بهداشتی و محیط زیستی یک سری عوارض اقتصادی هم به همراه دارد».
همچنین هر سال وزارت بهداشت دستورالعملی برای اتخاذ رویکردهای بهداشتی در تکایا و هیئتهای عزاداری به دانشگاههای علوم پزشکی ابلاغ میکند، که بخشی از این دستورالعمل در رابطه با عدم استفاده از ظروف یکبار مصرف پلاستیکی است؛ در همین رابطه سیدرضا غلامی، معاون مرکز سلامت محیط و اماکن وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میگوید: اگرچه آمار دقیقی در رابطه با میزان مصرف این ظروف وجود ندارد، اما هر ساله به دلیل تهدیدهایی که این ظروف برای سلامت انسان و محیط دارند دستورالعملهایی برای عدم استفاده از این ظروف ابلاغ میشود.
در همین حال تورج فتحی، کارشناس سازمان حفاظت از محیط زیست در گفتوگویی گفت: بر اساس مطالعه میدانی که در چند منطقه تهران انجام شد، میزان تقاضا برای استفاده از این ظروف بسیار زیاد بوده و بر خلاف زمان قدیم دیگر کسی تمایلی به استفاده از ظروف قابل شستوشو ندارد.
از این رو با توجه به اهمیت بحث حاضر و تبعات ناشی از آن در ایام پیش رو، پژوهشگر ایرنا با معصومه اشتیاقی، جامعه شناس و فعال محیط زیست به گفت و گو نشست.
ظروف یک بار مصرف پلاستیکی و تخریب محیط زیست
اشتیاقی در خصوص ظروف یک بار مصرف و تبعات آنها برای محیط زیست گفت: استفاده از ظروف یک بار مصرف، نه تنها سلامت انسانی را به خطر می اندازد بلکه؛ سلامت محیط زیستمان را هم تهدید می کند. یکی از چالش ها در ایام نذری دادن؛ تولید زباله و خراب کردن منظر و چهره شهرهای مان است. حجم انبوهی از زباله در سطح خیابان های شهر ریخته می شود که هزینه هنگفتی را باید صرف جمع آوری آنها کرد. به لحاظ بازیافت، ظروف یک بار مصرف نذری، آثارشان تا چند صد سال بر دامن طبیعت سنگینی می کند و حال طبیعت را خراب می کند. ظروف یک بار مصرف با خود حجم بالایی از مصرف را ایجاد میکند که هزینه این مصرف بر دوش خیلی ها که نقشی در این نذری نداند سنگینی میکند. این که بخش از هزینه مدیریت شهری برای جمع آوری ظروف یک بار مصرف در سطح شهر شود خود مساله قابل تاملی است و این که آیا رضایت عمومی از این هزینه هست یا نه خود جای تعمق دارد. از طرف دیگر ما با این کارمان مدیون نسل های بعدی هستیم. نسلی که باید هزینه بیمسولیتی ما را بدهد، هزینه تخریب محیط زیست و منابع طبیعی که حق همه نسل هاست.
اشتیاقی افزود: تماس ظروف یک بار مصرف پلاستیکی با غذای گرم و چرب، خاصیت اسیدی ایجاد کرده و مواد بسیار خطرناکی تولید می کنند، بطوری که این نوع از ظروف تحمل دمای بیش از ۶۵ درجه را ندارند، این امر می تواند سلامت جسمانی بسیاری از شهروندان را تحت تاثیر قرار دهد. از این رو لازم است به این موارد توجه شود.
وی افزود: نذری دادن یکی از نیک ترین صورت بخشش در فرهنگ ما است. برای این که فلسفه این امر حفظ شود، شایسته است تدابیری متناسب با این فلسفه بیندیشیم. اساسا در دین ما مصرف نکوهش شده است. آمار مصرف ظروف یک بار مصرف در چند سال اخیر روند فزایندهای داشته است. پیامد ترویج استفاده از ظروف یک بار مصرف پلاستیکی در مراسم ها و نذری دادن به طور مستقیم، تولید بیشتر زباله و هزینه اجتماعی در قبال این ترویج نادرست و مضر است. در گذشته هیات های عزاداری ظروف چند بار مصرف ملامین و غیره را برای این مناسبتها تهیه میکردند که بتوانند در این ایام نذورات خود را توزیع کنند. ترویج و توصیه به بازگشت سنت های گذشته در نذری دادن که، با فرهنگ و سبک زندگی ما عجین شده است می تواند نذری باشد که پاسداشت فلسفه نذر را در کنار حفظ طبیعت برایمان به ارمغان آورد.
آموزش و ترویج نذرهای مسولانه
اشتیاقی در خصوص آموزش و ترویج نذرهای مسوولانه گفت: در فرهنگ ما نذری دادن ریشه دیرینه دارد و اساسا بخشش و نیکی جزیی از خصوصیات ما ایرانی هاست. اما در چند سال اخیر، ظروف یک بار مصرف جای ظرف های چند بار مصرف در هیات ها و مساجد را گرفت. چه خوب است بیایم نذر کنیم نذرهایمان مسولانه تر باشد. نذرهایمان آموزش بخشش توام با مسولیت و خیر همگانی باشد. این که به بهانه نذری ما، حال شهر ، طبیعت و محیطمان ناخوش شود، این در تضاد با خیر و نیکی عمومی است. بیایم نذرهامان را به سمتی ببریم که با خیر همگانی همراه باشد. کنشگری فردی ما با مسولیت اجتماعی و دوستدار محیط زیست همراه باشد. نذرمان آموزش رفتارهای خیرخواهانه و مسولانه باشد. نذرمان ترویج فرهنگ نذر و بخشش سرشار از خیر برای انسان و طبیعت به کودکانمان باشد.
نذر سازگار با محیط زیست و سبک زندگی سالم
اشتیاقی در خصوص نذر سازگار با محیط زیست و سبک زندگی سالم گفت: یکی از پیشنهاداتی که می توان در این ایام بدان توجه کرد، نذر سازگار با محیط زیست و سبک زندگی ایرانی است. آموزش و اطلاع رسانی در خصوص پیامدهای منفی استفاده از ظروف یک بار مصرف پلاستکی به شهروندان و جمع آوری زباله از سطح خیابان ها نذری است که می تواند کارکرد به مراتب بالاتری برای خیر عمومی داشته باشد.
منبع : ایرنا
وزیر بهداشت ضمن اشاره به اقدامات انجام شده در جهت شفافسازی در وزارت بهداشت و بویژه سازمان غذا و دارو، گفت: آرزو میکنم روزی کسوت وزارت را کنار گذارده و با مردم راحت و بی ملاحظه صحبت کنم و بگویم گاهی سازش ما با فساد که به صغیر و کبیر مملکت رحم نکرده، چه بلایی سر آنها آورده است.
دکتر سعید نمکی در اجلاس معاونین درمان دانشگاه های علوم پزشکی سراسر کشور، با بیان اینکه اولین گام ما در وزارت بهداشت تقدم پیشگیری بر درمان و تقدم درمان سرپایی بر درمان بستری است، اظهار کرد: تعداد بیمارانی که به علت فشارخون بالا گرفتار بیماری میشوند، روبه افزایش است و به سمت گرفتاری فشارخون بالا در سنین زیر ۵۰ سال میرویم، طبق آخرین مطالعاتمان قبل از اجرای طرح بسیج ملی کنترل فشارخون، از تعداد ۳۸۰ هزار مرگ سالیانه، حدود ۹۷ هزار مرگ منتسب به فشارخون بالا و عوامل وابسته به پرفشاری خون است. وی افزود: دیابت، سبک زندگی غلط، تحرک بدنی ناکافی و مشکلات سلامت روان، همه ما را تهدید میکند و نظام سلامت در سالهای گذشته، به جای پرداختن به موارد کم هزینه، مرتبا بخشهای ICU و CCU و دیالیز را اضافه کرده است، اما این راه قابل تداوم نیست.
نمکی گفت: وقتی تعداد ماشینهای دیالیز را با چند سال قبل مقایسه میکنم، میبینم که تعداد آنها چند برابر شده و هنوز هم نماینده محترم و فرماندار عزیز و مقامات اجرایی هر استان و حتی روسای دانشگاهها درخواست ماشین دیالیز و تجهیزات ICU و CCU دارند؛ این موضوع نشان از آن دارد که هنوز بر درمان محوری تاکید داریم و پیشگیری همچنان مغفول مانده است. بنابراین، تقدم پیشگیری بر درمان را به عنوان سیاست محوری جدید کم هزینه در وزارت بهداشت ادامه خواهیم داد. دلیل اینکه بر درمان سرپایی بر بستری تاکید داریم، این است که اگر در مراحل اولیه تشخیص بیماری را شناسایی و مهار کنیم، بیماری در مراحل پیشرفته تر، برای نظام سلامت کشور هزینه بر نخواهد بود. وی با بیان اینکه تقدم پیشگیری بر درمان و درمان سرپایی بر درمان بستری جزو اصلیترین سیاستهای وزارت بهداشت در این دوره است، تصریح کرد: تقدم پیشگیری بر درمان و تقدم درمان سرپایی بر درمان بستری، هم از منظر اقتصاد سلامت و هزینه اثربخشی و هم از دیدگاه پرداختن به مقوله پیشگیری به عنوان رسالت نظام سلامت، باید با جدیت بیشتری دنبال شود. از طرفی، اعتقادی به افزایش تختهای بیمارستانی بیرویه و افزایش فهرست ICU و CCU و بخشهاای دیالیز ندارم، مگر در مناطق محرومی که نیاز واقعی وجود داشته باشد. وزیر بهداشت بیان کرد: استقرار پرونده الکترونیک سلامت را به عنوان یک تکلیف برجای مانده از برنامههای قبلی، اجرا کردیم؛ این حرکت به عنوان یک ساختار و ریل اساسی در عبور و مرور فعالیتهای نظام سلامت مغفول مانده بود که با همت، جسارت و تلاش همه دانشگاهها آغاز و اجرایی شد. این ریلگذاری بسیار مهم، کمک خواهد کرد که سیستم ارجاع، راهنماهای بالینی و پزشکی خانواده را که از ضرورتهای برجای مانده است، در ماههای آینده اجرایی کنیم. نمکی با تاکید بر اجرای نسخه نویسی الکترونیک، خاطرنشان کرد: از چندماه قبل در این زمینه اقداماتی آغاز شده است. وزیر بهداشت در بخش دیگری از سخنان خود گفت: چندماه است که از ضرورت نظام سلامت الکترونیک و بعضی نقصانهای زیرساختی در نظام سلامت و قوانین مغفول مانده فریاد میزنیم ولی برخی دوستان به تازگی دوربین به دست گرفتهاند و در این عرصه روشنگری میکنند که البته باز هم جای خوشبختی است و از آن استقبال میکنیم. وی بیان کرد: ٣٠ سال قبل که معاون بهداشت وزارت بهداشت بودم، در آن زمان، به عنوان لکه ننگ سیستم دارویی کشور به یکی از سیستم های امنیتی پناه بردیم که ناصر خسرو از محدوده کنترل ما خارج است و کمک لازم داریم، طبق یک قرارداد بنا شد که سرویس دریافت کنیم و سقف ریالی هم برای قرارداد تعیین شد و بعداز مدتی کوتاه، کوپن سقف ما تمام شد و حاصل آن تنها شناسایی وانت مملو از داروی قاچاق زیر یکی از پلهای شهر بود. از ۳۰ سال قبل که در نظام سلامت حضور دارم، مشکل ناصر خسرو را داریم. نمکی ادامه داد: در سازمان غذا و دارو که متاسفانه گاهی تعدادی از مجرمین این مجموعه یا شریک و یا رقیب مجموعههای خارج از سازمان بودند، افراد خالص دانشگاهی را جایگزین کردیم. وی افزود: آرزو میکنم روزی کسوت وزارت را کنار گذارده و با مردم راحت و بی ملاحظه صحبت کنم و بگویم گاهی سازش ما با فساد که به صغیر و کبیر مملکت رحم نکرده، چه بلایی سر آنها آورده است. به گفته سعدی، “مرا دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزد، اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد” وزیر بهداشت گفت: روزی باید همه ما پاسخ دهیم در روزهای سخت مملکت کجا بودیم و چه کردیم؟ امیدوارم آن روز مجبور نباشیم بگوییم زیر چشمان ما با IRC پودر کاکائو و نارگیل، داروی قاچاق وارد کرده و توزیع کردند و کارمند ما هم پشت سیستم و سامانه این موضوع را تایید کرده است؛ یعنی به جای چرتکه، به دزدها، ماشین حساب دادیم! خدا کند که نگوییم سامانه ای داشتیم که در آن، این قابلیت وجود داشته که یک خانم دکتر در ١٣ یا ۱۴ مرکز، مسئول فنی بود و سیستم و سامانه او را ریجکت نکرده بود. بنابر اعلام وبدا، وی عنوان کرد: پرونده الکترونیک سلامت را راه اندازی کردیم و سوال اینجا است که چرا این پرونده سال ها اجرایی نمیشد؟ و چرا سه ماهه امکان استقرار آن ایجاد شد؟ چرا امکان آن فراهم نشود بسیاری از مسائل شفاف شود. چرا نسخه نویسی الکترونیک با مقاومت روبرو می شود؟ اگر مقاومتی باشد، از آن روست که میدانند، تنها علاج جلوگیری از قاچاق، ثبت صحیح و نظام جمع آوری داده ها است. چرا برخی ها از اینکه همه چیز شفاف شود، مقاومت می کنند؟ باید بگویم، ما این مسیر را با همت تک تک شما و همکاران پاکیزه بسیارمان در نظام سلامت این کشور خواهیم پیمود. پرونده الکترونیک سلامت به ما کمک خواهد کرد که پزشکی خانواده، راهنماهای بالینی و سیستم ارجاع را مستقر کنیم؛ کسی به دنبال اجرایی کردن این موارد است که بخواهد ممکلت به سمت پاکیزگی برود و کسی که مخالفت میکند، قطعا نمی خواهد مملکت نظم و صلاح پیدا کند. وزیر بهداشت گفت: سامانه ای به نام تیتک داریم که حاوی اطلاعات ارزشمندی است، اما مشکلاتی هم دارد که همه را مامور کرده ایم که آنها برطرف کنند، این سامانه باید در اختیار حاکمیت باشد تا اطلاعات حاکمیتی مصون بماند، اینها مباحثی است که از چندماه قبل با جدیت آغاز کرده ایم و هر ماه هم عده ای به جمع همراهان این رویکرد پیوسته اند و خواهند پیوست و هر روز به تحقق اهداف و آرمان ها در این مسیر نزدیک تر می شویم.
منبع : ایسنا
هر چند تلخی پایان مطلوب تر از تلخی بی پایان است؛ اما باید دانست طلاق پیامدها و تبعات اجتماعی، روانی، مالی و عاطفی بسیاری بر اعضای یک خانواده دارد که ممکن است اثرات آنها گاهی سال ها ادامه یابد.
اگرچه طلاق می تواند به دلایل مختلف از جمله افزایش استرس ها، مشکلات مالی، عدم شناخت کافی، تفاوت های فرهنگی، اعتقادی و… رخ دهد اما با این وجود آسیب ها و عوارض متعدد اجتماعی، روانی، امنیتی، مالی، عاطفی و جنسی بسیاری برای زن و مرد و نیز خانواده ایجاد می کند که ممکن است تبعات آن ها گاهی تا سال ها ادامه یابد.
اینکه این آسیب ها چه مواردی هستند و چگونه زنان، مردان و کودکان متاثر از آن ها می شوند، از جمله مواردی هستند که در گفت و گویی که با علی فتحی آشتیانی، روانشناس و مشاور داشتیم، سعی کردیم به آنها پاسخ دهیم.
تاثیر طلاق بر فرزندان
فتحی در خصوص طلاق و تاثیر آن بر فرزندان گفت: فرزندان نسبت به زنان و مردان آسیب پذیرترین گروه هستند. وقتی طلاق صورت می گیرد فرزندان خصوصا دختران دچار نوعی مشکلات روان شناختی می شوند؛ زیرا در واقع نقش یک والد را تجربه نمی کنند. هر چقدر هم سنین کودکان پایین تر باشد، آسیب ها می توانند بیشتر باشند؛ زیرا هنوز هویت فرزندان شکل نگرفته است. به نوعی می توانیم بگوییم تا سن ۷ سالگی آسیب ها بسیاری می تواند بر کودکان وارد شود.
وی افزود: آسیب های روانشناختی ممکن است به سمت اضطراب، افسردگی و عدم هویت یابی کامل رود. چون دختران و پسران نیاز به این دارند تا نقش هر دو والد را تجربه کنند. برای مثال اگر پدر به اندازه کافی در کنار فرزند نباشد کودک پسر نمی تواند الگوی خوبی از یک مرد داشته باشد. اگر فرزند دختر باشد و مادر همراهش نباشد نمی تواند همانند سازی نقشی از طریق مادر داشته باشد. در واقع فرزندان هم از نظر هویت یابی دچار مشکل می شوند و هم دچار مشکلات روان شناختی متعدد از قبیل افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات اجتماعی از قبیل کم رویی، خجالت و… می شوند.
این روانشناس افزود: از طرفی چون برچسب فرزند طلاق روی این کودکان است از این رو آنها بیشترین آسیب را به لحاظ اجتماعی خواهند دید. در جمع دوستان خود نمی توانند نقش بسیار موثری داشته باشند. اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. در مدرسه نیز ممکن است نتوانند عملکرد خوبی داشته باشند.
مشکلات اقتصادی زنان پس از طلاق
فتحی در خصوص مشکلات اقتصادی پس از طلاق گفت: آسیبی که معمولا در اثر طلاق و جدایی به زنان وارد می شود نسبت به مردان بیشتر است. زنان به دلایلی مختلف آسیب پذیریشان در مقابل طلاق بیشتر است. از جمله اینکه زنان عاطفی تر و احساسی تر هستند و لذا پذیرش این مساله برایشان دشوار تر است. به ویژه زنانی که در واقع مشکلات اقتصادی دارند.
فتحی افزود: تامین مخارج زندگی و خصوصا مسکن برای زنانی که با مشکلات اقتصادی مواجه هستند دشوارتر خواهد بود و ممکن است این امر آنها را وادار به کارهایی کنند که شایسته خود نمی دانند. این موضوع برای زنان کم سواد و فاقد مهارت به صورت حادتری جلوه می کند. هم چنین ممکن است طلاق، شغل افراد را تحت تاثیر قرار دهد و آنها نتوانند به شغل سابق خود به دلیل جدایی و تبعات آن ادامه دهند و این امر به مشکلات اقتصادی آنان اضافه می شود.
آسیب ها و مشکلات روان شناختی
فتحی در خصوص آسیب ها و مشکلات روان شناختی افراد پس از طلاق گفت: وجود مشکلات روان شناختی از قبیل افسردگی در زنان می تواند در اثر طلاق بسیار بیشتر باشد. کمبود معاشرت و تفریح ها به علت مسائل شهرنشینی در کلانشهرها، بر مشکلات عاطفی زن می افزاید. البته مشکلات روحی پس از طلاق به مراتب بیش از صدمات جسمانی آن است. زن مطلقه به علت نداشتن استقلال اجتماعی از پایگاه اجتماعی معینی برخوردار نیست و به خانواده پدر یا برادر وابسته است
برچسب مطلقه بر زنان و تاثیرات آن
فتحی در خصوص برچسب مطلقه بر زنان و تاثیر آن گفت: بارها این جملات را می توان از زنان شنید که از وقتی جدا شده اند تعاملاتشان کمتر شده است چون راحت نمی توانند با دیگران رابطه برقرار کنند. زیرا تا اطرافیان می فهمند، ممکن است نگاه متفاوتی نسبت به آنها داشته باشند یا انتظارات متفاوتی از آنها داشته باشند. بنابراین این افراد دایره تعاملات خود را در مقایسه با قبل کاهش می دهند و ترجیح می دهند با کسانی رفت و آمد کنند که چیزی راجع به زندگی قبل آنها ندانند. بنابراین برچسب مطلقه همواره با آسیب ها و مشکلات روحی و روانی همراه است.
عدم تمایل به ازدواج مجدد در زنان
فتحی در خصوص تمایل زنان به ازدواج مجدد پس از طلاق گفت: ازدواج مجدد در خانم ها پس از طلاق به شدت کاهش پیدا می کند؛ چون اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. از سوی دیگر لازمه یک زندگی مشترک ایجاد اعتماد بین طرفین است. وقتی اعتماد در ازدواج قبل از بین برود، بازسازی آن برای بار دیگر بسیار دشوار خواهد بود.
وی افزود: با توجه به فرهنگ غالب جامعه ما که زنان باید مورد خواستگاری قرار بگیرند و حتی در سنین پایین هم باید منتظر خواستگار باشند. طلاق شانس مورد خواستگاری قرار گرفتن این زنان را کاهش می دهد و همین مساله خود می تواند آسیب زا باشد و مشکلات بیشتری فراهم کند. اما مردان معمولا این مسائل را ندارند. مردان حتی اگر هم جدا شوند و به خواستگاری فرد دیگری بروند، برای خانواده ها چندان امر غیر معمول و مهمی نیست. بنابراین شانس مجرد ماندن برای زنان در مقایسه با مردان بیشتر است. طبیعتا مجرد ماندن هم برای کسی که یک زندگی متاهلی را تجربه کرده دشوار تر است.
این روانشناس افزود: در فرهنگ ایرانی زنان مطلقه برای ازدواج، از اعتبار کمتری برخوردارند و مردی که ازدواج نکرده است کمتر به سراغ آن ها می رود و در اغلب موارد مردانی که زنان خود را از دست داده یا همسر خود را طلاق داده اند، به خواستگاری آن ها می روند، در این شرایط زن مطلقه دیگر نمی تواند آزادانه حق انتخاب داشته باشد و سطح توقعات او از طرف مقابل، بسیار تنزل می کند و بسیاری از شرایط ناگوار را به اجبار پذیرا می شود؛ زیرا در غیر این صورت برای همیشه تنها خواهد ماند.
تاثیر طلاق بر مردان
فتحی در خصوص تاثیر طلاق بر مردان گفت: مردان نسبت به زنان آسیب کمتری می بینند؛ به این دلیل که مرتب سرکار می روند و روابط اجتماعی زیادی دارند. از این رو برخی از نیازهای عاطفی شان را در محل کار تامین می کنند. از طرفی امکان ازدواج مجدد به دلیل ساختارهای فرهنگی جامعه برای مردان نسبت به زنان راحت تر است و به دنبال این امر آسیب هایی که ممکن است در اثر تجرد پس از طلاق برای مردان حاصل شود کمتر است.
فتحی در نهایت افزود: با افزایش تاب آوری، صبر، تحمل و بردباری و نیز با کمک گرفتن از روانشناسان و متخصصان می توان تا حدود زیادی جلوی این امر را گرفت.
توجه ویژه مدارس و موسسات آمادگی کنکور طی دو دهه اخیر گرچه موجب افزایش سواد عمومی و ورود قابل توجهی از دانش آموزان به دانشگاه ها شده، اما از این جهت که تنها به این بعد می پردازد و از سایر ابعاد غفلت کرده، مورد انتقاد جدی است
یکی از مهمترین مسائلی که در جامعه امروز مغفول مانده، ارزیابی و تاثیر مدارس در تربیت شهروند مسئول، و علم باور است. مدارس ایران بیشتر از این که در اندیشه ارتقا و کمک به کل جامعه جهت همکاری بین سایر اجزا و سیستمهای جامعه باشد، بیشتر به صورت جزیرهای عمل کرده و از ارتباط با سایر بخشهای جامعه اجتناب میکند. به گفته «جیم ران» آموزش رسمی در عصر کنونی و در کشورهای در حال توسعه کارکرد منحصر به فردی ندارد و بسیاری از استعدادها در آموزش و بر قراری ارتباط با جامعه و بر عهده گرفتن نقش توسط نظام آموزش رسمی به حاشیه رانده می شوند. با توجه به این نکته و حضور چشمگیر موسسات و کلاسهای آموزشی برای آمادگی کنکور، می توان نتیجه گرفت که بالاترین هدف و کارکرد مدارس در ایران هموار کردن مسیر دانشآموزان برای ورود به دانشگاه است. این درحالیست که نهاد مدرسه بعد از خانواده، نه تنها مسئولیت جامعهپذیری، بلکه، مسئولیت علم باوری دانشآموزان را نیز بر عهده دارد. گرچه علمباوری تعابیر گستردهای را شامل میشود اما مراد از آن کاربرد علم در زندگی روزمره است که در ایران ارتباطی بین مدرسه و پر کردن نقشهای مختلف اجتماعی از طریق آن به معنای واقعی دیده نمی شود.
ناهمخوانی کتب آموزشی و واقعیت
همواره روشها و ابزارهای متعدد رسمی و غیر رسمی، برای انتقال علم به شهروندان در جامعه وجود دارد که مدرسه به عنوان یکی از مهمترین این ابزارها، شناخته می شود. اما باید در نظر داشت که دانشآموزان در ایران چه در حین تحصیل و چه در دوران پس از تحصیل، آموزه ای تجربی مبتنی بر کتب درسی را به دست نیاورده و به تبع ارتباط کمی با سایر اجزا و بخشهای جامعه تجربه میکنند. گرچه این مهم تا حدود زیادی با عوامل دیگری نظیر خانواده، گروه همالان و شبکههای اجتماعی مجازی و … در ارتباط است، اما مسئله اصلی محتوای کتب آموزشی است که با وجود بیشترین امکانات و پرکردن بیشترین زمان دوران نوجوانی و جوانی، همچنان در نقش اصلی خود، یعنی ایجاد حلقه رابط بین جامعه و فرد با مشکل روبروست. به گفته «هوگز» تربیت شــهروندی، دانش آموزان را در توسعه دانش، مهارتها و ارزشهای مورد نیاز برای تأمین امنیت عادلانه و سازگار با محیط زیســت و اســتعدادهای بالقوۀ آن توانا می سازد. نتایج تحقیق «فتحی واجارگاه» نشان می دهد نه تنها در برنامه های درسی اثری از تربیت شهروندی دیده نمی شود بلکه درسایر برنامه های مدارس نیز اثری از تربیت شهروند مسئول و منطبق با نیاز جامعه دیده نمی شود. این موضوع به گونه ای است که هم اکنون می توان در کتب و برنامههای درسی تاکید بر مسئله رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی را مشاهده نمود، اما آنچه در جامعه به چشم می آید بسیار متفاوت است.
پولی شدن مدارس و ارتباط نامتوازن با والدین
مسائل و مشکلات اقتصادی در سالهای اخیر موجب تغییر در کارکرد بسیاری از ارگانهای جامعه شده که مدرسه نیز به عنوان یک نهاد علمی و آموزشی از آن مستثنی نیست. افزیش نرخ رشد جمعیت در دهه اول و دوم بعد از انقلاب و ورود تعداد قابل توجه دانش آموزان به مدارس موجب شد تا سرانه فضای آموزشی و تحصیلی با کاهشی قابل توجه مواجه شود. بی تردید این افزایش جمعیت و کاهش فضای آموزشی، کمبود امکانات آموزشی را در پی دارد که خود سرآغاز مسائل و مشکلات متعددی از جمله کاهش محسوس بودجه است. همین نکته مسئولان را برای جبران این کمبود وارد رابطه با والدین دانش آموز می کند. البته این نوع رابطه از دو جهت مثبت و منفی قابل بررسی است. اول این که می تواند مسئولیت و پاسخگویی نظام آموزشی را به همراه داشته باشد که در جوامع توسعه یافته هم مورد تایید است اما از جنبه دیگر و با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی میان اقشار مختلف، این امر بعضاً موجب شده تا انتظارات غیر معقولی میان خانواده ها و مدارس در نحوه آموزش و پرورش ایجاد شود. این نوع ارتباط، کارکرد نظام آموزشی را با اخلال روبرو کرده و روابط اقتدار و مشروعیت بین جامعه و مدرسه را با تهدید روبرو می کند. نتایج تحقیقات «گرجی» در خصوص پرخاشگری میان معلمان و دانش آموزان موید این مدعاست که فضای فیزیکی نامطلوب در این رخداد نقش بسزایی دارد. همچنین نتایج تحقیقات «فاطمه کریمی» استاد دانشگاه و روانشناس در مدارس رشت نشان داد که به دلیل برقراری ارتباط نامتوازن مدرسه و والدین، ۸۸ درصد دانش آموزان با معلمان وارد خشونت کلامی شده اند که این خشونت، اقتدار معلم و نظام آموزشی را زیر سوال برده است. این امر نه تنها فرد را از فضای آموزشی، بلکه از فضای پرورشی هم دور نگه داشته و تربیت شهروند مسئول و علم باور را در با چالش روبرو می کند.
عدم ارزیابی صحیح و ارائه اطلاعات ناقص
ارزیابی عملکرد اصولاً سطح بازده افراد را برمبنای اهداف سازمانی مورد سنجش قرار می دهد و به کرات اندازه گیری شده و توجه خاصی هم به آن می شود چرا که به عقیده «مورهد و گریفین» موفقیت و شکست یک سازمان به میزان زیادی به عملکرد کارکنان و برون داد آن مربوط می شود. بدین ترتیب می توان گفت یکی از شاخص های مهم در ناکارآمدی مدارس ایران مربوط به عدم ارزیابی صحیح و متناسب از روند یادگیری دانش آموزان است. مقالات و تحقیقات متعددی در زمینه ارزیابی عملکرد مدارس در ایران منتشر شده اما آنچه در عمل اتفاق می افتد، شیوه تدریس و تربیت دانش آموزان بنابر روشهای ۵ دهه گذشته است. شاید بتوان مواردی نظیر انجام ارزیابی در زمان های نامناسب، خلاصه سازی و طبقه بندی نامناسب داده ها، انتخاب نامناسب متغیرها و شاخص های مورد ارزیابی از لحاظ کمی و کیفی و … را در ایجاد چنین رخدادی موثر دانست که در جای خود قابل توجه و مهم است. اما آنچه که از برون دادهای مدارس ایران مشخص می شود چیز دیگریست.
مدرسه باید خود زندگی و نمونه و الگویی کوچک از جامعه باشد که در آن دانش آموزان در عرصه های مختلفی چون: حرفه، ارتباطات، مسئولیت پذیری، سیاست، فرهنگ، علم و فناوری، خانواده و مانند آن به یادگیری بپردازند. هم اکنون آموزش و پرورش در جوامع توسعه یافته وظیفه اصلی خود را تربیت و جامعه پذیری افراد و احساس تعلق به یک کشــور می داند این در حالیست که بنابر گزارش به دست آمده از رتبه های برتر کنکور طی ۱۰ سال اخیر، غالب آنها از کشور خارج شده اند. گرچه می توان این امر را ناشی از دلایل مختلفی دانست اما آنچه مسلم است، کوتاهی نظام آموزشی ایران در تربیت شهروند علم باور و مسئول جهت خدمت به کشور است.
صد البته در نقصان این کارکرد مدرسه، نقش سرمایهگذاری مادی موضوعی است که اغماض آن ممکن نیست، اما بایستی این نکته را نیز مدنظر داشت که علیرغم افزایش ۱۳.۹ درصدی منابع بودجه عمومی کشور به آموزش و پرورش در سال ۹۸، همچنان فاصله کارآمدی مطلوب از منظر دانش اجتماعی، در خصوص بحث علم باوری و تربیت شهروند مسئول وجود دارد که علت آن را می توان در نوع رویکرد مسئولان به مدرسه جستجو کرد.
فرزندآوری یکی از جدی ترین موضوعاتی است که از دید کارشناسان میتواند روند یک زندگی مشترک را تحت تاثیر خود قرار دهد. (بیشتر…)
خواندن کتاب فواید فراوانی دارد. این کار باعث میشود عمیقتر فکر کنید، مهارتهایتان را ارتقا دهید، اضطرابتان را کنترل کنید و در مجموع، به مرحله تازهای از پیشرفت در زندگی وارد شوید. علاقه شما در هر زمینهای که باشد، ایجاد یک عادت همیشگی برای کتاب خواندن، مهم است. برای تبدیلِ کتابخوانی به یک عادت همیشگی، چند راهکار ساده وجود دارد که در این ویدئو برخی از آنها را مرور میکنیم. (بیشتر…)
تمام حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و اطلاع رسانی کتابداران می باشد .