صداوسیما امروز در بحرانی ترین وضعیت خود از لحاظ جذب مخاطب است
محمدرضا لطفی معتقد است مخاطب امروز به قدری باهوش است که میتواند تمایز میان اثر باکیفیت و اثر فاقد کیفیت را تشخیص دهد. بر همین اساس نظارتها از سوی مسئولان، تهیه کنندگان و سازندگان، باید طوری باشد که استانداردهای مورد استقبال مخاطبین مورد بررسی قرار گیرد نه محدودیتهایی که ضرورتی ندارند.
محبوبه ابوالحسنی: هشتاد درصد از سریالهایی که از پلتفرمها در حال پخشاند باید از بازار عرضه خارج شوند ولی اگرنظارت صحیح انجام شود این چرخه تولید آثار بیکیفیت متوقف میشود. اینها حرفهای محمدرضا لطفی، کارگردان و منتقد سینما است که پیرامون موضوع افزایش تولیدات پلتفرمها و کاهش کیفیت، نظراتی را دارد.
در این چند سال که بازار تولید اثر در شبکه نمایش خانگی داغ شده، با دستهبندی آثار متنوعی مواجه شدیم در برخی از موارد، چند قسمت از یک اثر به نمایش در آمد، برخی از آنها یا پایانی نداشتند، یا به طور کلی متوقف شدند، ممیزیها آنها را نابود کرد، چند سریال هم بودند که به علت نداشتن مخاطب کنار گذاشته شدند.
برای آنهایی که پایانی نداشتند میتوانیم به «قهوه تلخ» اشاره کنیم، «قبله عالم» از آن دسته از سریالهایی بود که به گفته سازندگانش ممیزیهای زیاد و توقیف سریال او را از شکل و شمایل اصلی خودش خارج کرد و باعث شد که کسی آن را دوست نداشته باشد، سریال «مردم معمولی» هم به قدری مورد توجه مخاطب قرار نگرفت و مورد انتقاد واقع شد که از اساس ادامه پیدا مکرد، اما رویکرد فعلی چیز دیگری است.
اینکه این آثار چه بد و چه خوب موقعیت ساخته شدن و نمایش در تلویزیون را هم داشتند، یعنی موضوع آنها و محوریت فیلم چیزی نبود که نتوان آن را در رسانه ملی نمایش داد، اما به ناگهان همه چیز بر هم خورد و یک کوچ دسته جمعی و اجباری از صداوسیما به شبکه نمایش خانگی انجام شد و همین ماجرا سبب شد«صداوسیما امروز در بحرانی ترین وضعیت خود از لحاظ جذب مخاطب است.» این جمله را محمد رضا لطفی، منتقد سینما در گفتوگویی که درباره کاهش کیفیت سریالهای پلتفرمها و کاهش میزان مخاطبینش بود بیان کرد و ادامه داد که همین اتفاق در انتظار پلتفرمهاست.
محمدرضا لطفی درباره از دست رفتن هنرمندان میگوید: «مخاطب امروز به قدری باهوش است که میتواند تمایز میان اثر باکیفیت و اثر فاقد کیفیت را تشخیص دهد. بر همین اساس نظارتها از سوی مسئولان، تهیه کنندگان و سازندگان، باید طوری باشد که استانداردهای مورد استقبال مخاطبین مورد بررسی قرار گیرد نه محدودیتهایی که ضرورتی ندارند. اگر هم اثری در اختیار مخاطب قرارگرفت اما از سوی او مورد اقبال نبود در هر مرحلهای از پخش و تولید باید از بازار عرضه خارج شود این کار نوعی احترام به مخاطب تلقی میشود. در غیر این صورت پلتفرمها نیز باید منتظر باشند که آنچه برای شبکه توزیع مویرگی در دهه هشتاد و دراین سالهای اخیر برای تلویزیون رخ داد، برای آنها نیز به وقوع بپیوندد.»
بازپخش سریال های قدیمی
در ادامه محمدرضا لطفی، منتقد سینما، درباره این که خطر از دست دادن مخاطب امروز برای پلتفرمها هم در جریان است گفت:«در دهه هشتاد ما چیزی تحت عنوان توزیع مویرگی داشتیم که به شکل فیزیکی سی دی و دی وی دی بیرون می آمد. اما در نتیجه استقبال زیادی که صورت گرفت، افزایش حجم تولیدات و کاهش کیفیت آنها شد. از آنجا که تصور میشد مخاطب از بین نمیرود کیفیت به شدت افت پیدا کرد. و به چند سال نکشید که این سیستم متوقف شد. حالا من تصور میکنم که همین اتفاق در انتظار پلتفرمهاست. اکنون با حجم انبوهی از تولیدات مواجهیم و پلتفرمها تصور میکنند که مردم حاضرند به هر شکلی مخاطب و یوزر آن پلتفرم باشند در صورتیکه ما میبینیم با این که تعداد زیادی سریال تولید و پخش میشود؛ هیچ کدام به صورت قابل توجهی مخاطب جذب نمیکند. یک مثال بسیار واضح هم این که پلتفرمها دست به دامن پخش پشت صحنه سریالهای سالهای قبلشان شدهاند. متاسفانه شبکه نمایش خانگی وارد مسیری شده که تولیدات انبوه و بدون کیفیت انجام میشود. اما نباید فراموش کرد که مخاطب بسیار باهوش است و فرق بین محصول با کیفیت و بی کیفیت را میفهمد. در سالهای اول کار پلتفرمها مخاطب میخواستند و خوب میدانستند چه سریالی خوب است و چه سریالی بد است. هر زمان که تولیدکننده و مصرف کننده دو طرف این الاکلنگ بنشیند، تولید درست اتفاق می افتد و مادامی که سلیقه مخاطب در نظر گرفته نشود و تصورغلط داشته باشیم که هر خوراکی به او بدهیم، میپذیرد این مسیربه سمت غلطی میرود.
توقف پخش سریال، محترم شمردن مخاطب است
در همه جای دنیا قسمتهایی از هر سریال، بهعنوان پایلوت پخش میشود که اگر برای مخاطبین جذاب بود، پخش آن سریال ادامه پیدا کند، اما اگر مخاطبین از آن سریال استقبال نکردند ادامه پخش و ساخت سریال متوقف شود.
این منتقد سینمایی، توقف پخش سریالهایی که با اقبال مخاطب مواجه نشدهاند، را احترام به سلیقه مخاطب دانست و گفت:« این اتفاق درابتدای کار پلتفرمها که به شدت بهدنبال جذب مخاطب بودند،بیشتراتفاق میافتاد. گاهی سریالی را کوتاه میکردند و گاهی پخش آن را متوقف میکردند. مثلا اگر سریالی ۲۰ قسمت بود و در ۵ قسمت با اقبال مواجه نمیشد، در ۱۰ قسمت خلاصه میشد یا اینکه جلوی پخشش را میگرفتند. من به شدت موافق این هستم که اثری که مخاطب کمی دارد یا مخاطب ندارد، کوتاه شود یا جلوی پخش آن گرفته شود. در چنین وضعیتی مخاطب احساس میکند، نظر او ارزش و احترام دارد و محصولی که تولید شده اما کیفیت لازم را ندارد توسط تولید کننده از بازار جمع میشود. توقف پخش برای سازندگان هم مانند زنگ خطر است ومتوجه میشوند اینجا دیگر صدا و سیما نیست که هر چیزی تولید شود پولش به سازنده داده میشود و او میتواند با متمم زدن کارش را تمام کند و برود سراغ کار بعدی. چیزی که در پلتفرمها میبینیم این است که حتی یک سریال وجود ندارد که به معنای واقعی کیچ شده باشد و به معنای واقعی مخاطب داشته باشد و من فکر میکنم که اگر قراراست این کار انجام شود باید جلوی ۸۰ درصد سریال ها گرفته شود.»
بحرانیترین دوران جذب مخاطب
از طرفی با این که بهنظر میرسد نظارت صحیح باید طوری باشد که از ساخت و ادامه سریالی که کیفیت پایینی دارد جلوگیری شود نه این که با سانسور بخشهایی از یک سریال، مخاطب را سردرگم کرد اما بازهم حین پخش بعضی سریالهای نمایش خانگی تقطیعهایی صورت میگیرد که به طور کلی مفهوم داستان را تغیر میدهد و یا گاهی پخش یک سریال چندین بار قطع و دوباره از سرگرفته میشود. اتفاقاتی از این دست مخاطب را پس میزند و تعداد مخاطبان هرروز کم و کمتر میشود؛ این موضوع با محمدرضا لطفی در میان گذاشته شد و او در پاسخ به این سوال که محدودیتهای ساترا چگونه در کاهش کیفیت آثار پلتفرمها اثرمیگذارد گفت:« محدودیتهای ساترا و این که تلویزیون میخواهد هرطور شده شبکه نمایش خانگی را از دور خارج کند وجود دارد. شبکه نمایش خانگی از صدا و سیما پیشی گرفته است و تلویزیون امروز در بحرانیترین دوران خود از لحاظ جذب مخاطب قرار دارد. اما از طرف دیگر شبکه نمایش خانگی هم امروز با مخاطراتی روبروست.»
همچنین لطفی درباره کم شدن کیفیت سریال ها به علت نادرست بودن شیوههای نظارتی اینطورمیگوید:«موسسات، تهیه کنندهها و پلتفرمها و صاحبان پلتفرمها مقصرند. این داستانی تکراری است که در سینما و تلویزیون و شبکه مویرگی خانگی که حالا در پلتفرمها هم ادامه پیدا کرده است. وقتی یک محصول یا پدیدهای میآید و با اقبال مواجه میشود مدام از آن کپی میشود و حجم تولیدات مشابه آن بالا میرود، کیفیت تا حد زیادی کم میشود تاجایی که آن محصول به ابتذال کشیده میشود. ولی تولیدکننده و سفارش دهنده انقدر مسخ این تولید میشوند که تصورنمیکنند که مخاطب برای دفعات بعد به دنبال کیفیتهای بالاتراست. مثلا درسینما وقتی یک فیلم کمدی خوب ساخته میشود، دو سه مورد قابل قبول هم از روی آن ساخته میشود و بعد پشت سر هم کمدی ساخته میشود و همینطور به مرور کیفیتها پایین میآید.»
سازنده، کارش تولید است
در ادامه لطفی با اشاره به اینکه کارگردانان میخواهند سریال بسازند وکارشان این است و نباید ازآنها توقع داشت که پیشبینی کنند سریالشان ممکن است مخاطب نداشته باشند، گفت:« پلتفرمها باید نظارت درستی داشته باشند. سازنده میخواهد که سریال بسازد این کار اوست و دوست دارد این کار را مداوما انجام دهد وتعیین کننده هم نیست. تعیین کننده کارگردان نیست و پلتفرمها و مشاوران پلتفرمها هستند که مقصرند. پلتفرمها با این حجم از مشاور و سر و صدا باید متوجه کم شدن تعداد مخاطب و کم شدن کیفیت محصولاتشان باشند. آنها باید متوجه باشند که این محصولی که تولید کردهاند و مخاطب ندارد نباید دوباره مشابهاش ساخته شود. هر سریالی از فیلمنامه گرفته تا کارگردان و… را پلتفرم انتخاب میکند تا بسازد.»