بعد از ورود زمینی اسرائیل به غزه و محاصره آن، تحلیلگران روابط بینالملل، سناریوهای متعددی را درباره آینده غزه پیشبینی کردند. سناریوهایی که متأثر از کنشگری بازیگران متعددی از جمله، اسرائیل، حماس، کشورهای عربی، امریکا و سازمان ملل است.
رسول سلیمی: پرسش مهمی که رسانههای اسرائیلی منتقد نتانیاهو مطرح میکنند این است که با فرض تحقق اهداف عمومی تعیین شده برای جنگ – تصرف غزه و نابودی حماس – با ازبینرفتن تمامی ساختارهای اداری، آینده غزه چه خواهد شد؟ چه کسی قرار است اوضاع زندگی دو میلیون ساکن غزه را برعهده بگیرد؟
انشیل بیبر روزنامهنگار اسرائیلی در یادداشتی زیر عنوان «حتی دولت هم نمیداند فردای جنگ در غزه چه خواهد شد» میگوید هنوز هیچکسی پاسخ روشنی ندارد که دقیقاً چه کسی قرار است پس ازبینرفتن تمام ساختارهای اداری و شهری، الزامات زندگی دو میلیون ساکن غزه را برآورده کند.
اما یکی از اعضای جناح افراطی ائتلاف راستگرایان دولت اسرائیل، از عبارت “شهر گم شده” برای غزه استفاده کرده است. شهری که اکثر ساکنان آن گناه کردند و به همین دلیل محکوم به کشتهشدن هستند. در این روایت تاریخی که بی شبیه به آنچه اسرائیل در این روزها با بمباران غزه دنبال کرده است، نیست، شهر ویران میشود و تبدیل به ویرانهای در جهان میشود که دیگر ساخته نخواهد شد. این شهر نمادی از عبرت برای بازماندگان خواهد بود.
اسرائیل چه آیندهای برای غزه تدارک دیده است؟
با درنظرگرفتن کنشگری بازیگران متعددی از جمله، اسرائیل، حماس، کشورهای عربی، امریکا و سازمان مل، چهار سناریو از سوی تحلیلگران روابط بینالملل درباره آینده غزه مطرح شده است:
اول، تصرف غزه و ازبینبردن هستههای مقاومت حماس و شناسایی تونلهای جنبش مقاومت
در این سناریو، اسرائیل باید با حماس تضعیف شده در نوار غزه زندگی کند، اما مایل به توافق غیرمستقیم با آن نخواهد بود، علاوه بر این، اسرائیل به دنبال تقویت کنترل نظامی و اطلاعاتی خود در زمین، دریا و هوا و بستن دائمی تمام گذرگاههای مرزی به غزه خواهد بود. این به معنای ممانعت از واردات و صادرات به نوار غزه، عدم مجوز برای کارگران و بازرگانان غزه برای ورود به اسرائیل و عدم مجوز مراجعه پزشکی به کرانه باختری یا اسرائیل است. اسرائیل همچنین برق و آب آشامیدنی را برای همیشه قطع خواهد کرد و نوار غزه را مجبور خواهد کرد تا تمام این تدارکات لازم را از طریق مصر تأمین کند.
دوم، هدایت ساکنان غزه به مصر و اردن و تشکیل اردوگاه پناهندگان در مرز این دو کشور
نشانههای اجرای این سناریو که از روزها قبل آشکار شد را باید در اظهارات نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل مشاهده کرد که از اروپاییها خواست تا مصر را برای پذیرش پناهندگان از غزه تحتفشار قرار دهند. جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات استراتژیک شورای امنیت ملی، با معکوس کردن موضع قبلی دولت ایالات متحده، اعلام کرد که ایالات متحده با مصر در مورد امکان میزبانی از فلسطینیهای فراری از نوار غزه صحبت خواهد کرد.
در این راستا کشورهای عربی صراحتاً اعلام کردند که مایل به پذیرش پناهندگان فلسطینی نیستند زیرا این امر میتواند بار دیگر منجر به آوارگی دائمی آنها شود. بااینحال، وخامت اوضاع انسانی در غزه میتواند باعث هجوم گسترده به گذرگاه مرزی رفح با مصر شود. کنشی که به نظر میرسد مصر از طریق زور برای مهار آن تلاش خواهد کرد. در این سناریو اردوگاههای پناهندگان در سینا ایجاد میشوند و مسیرهای مهاجرت جدید به اروپا بهسرعت ظهور میکنند. نوار غزه تا حدی خالی از سکنه خواهد بود. این سناریو شامل اخراج دائمی صدها هزار یا حتی میلیونها نفر از نوار غزه است.
سوم، تشکیل یک دولت غیرنظامی و ترجیحاً بینالمللی یا متشکل از اتحادیهای از اعراب
این سناریو که نشانههای آن باز شدن کنترل شده نوار غزه در چارچوب یک توافق منطقهای و بهعنوان اولین گام بهسوی یک راهحل از طریق مذاکره است، آغاز میشود. در این شرایط تضمینهای امنیتی منطقهای و بینالمللی از سوی اسرائیل دریافت خواهد شد. علاوه بر ایالات متحده، همسایگان اسرائیل از جمله مصر و اردن، و همچنین قطر و کشورهایی که روابط خود را با اسرائیل در چارچوب پیمان ابراهیم عادیسازی کردهاند و در راس آنها امارات و مراکش قرار دارند باید مسئولیت غزه را بر عهده گیرند.
این سناریو، بهگونهای است که به عربستان سعودی اجازه خواهد داد که بهعنوان یک رهبر منطقهای با اسرائیل همکاری نزدیکتری را دنبال کند. از لحاظ تئوری، سازمان ملل متحد میتواند کنترل یک منطقه درگیری سابق را پس از شکست یک طرف درگیری، با اشاره به نمونههای قبلی از کوزوو به دست گیرد. اما اجرای این ایده در نوار غزه به دلیل فشار افکار عمومی و مداخله قدرتهای بینالمللی واقعبینانه نیست.
چهارم اشغال مجدد دائمی غزه توسط اسرائیل
این سناریو مستلزم اشغال مجدد دائمی (بلندمدت) غزه از سوی اسرائیل است و احتمالاتی از جمله بازگشت شهرکنشینان به نوار غزه را به دنبال خواهد داشت. بااینحال، باتوجهبه اظهارات وزیر دفاع اسرائیل، به نظر میرسد این سناریو با منافع دولت نتانیاهو در تضاد است. مسئله آنجا است که پیگیری این سناریو نیروهای اسرائیلی (و شهرکنشینان) را در معرض حملات محور مقاومت قرار میدهد و بهجای کاهش مسئولیتها و هزینههای اسرائیل، بر خسارات اسرائیل خواهد افزود. افزایش مییابد.
گزینه محتمل اسرائیل برای آینده غزه کدام است؟
اسرائیلیها در حالی چهار سناریو فوق را دنبال میکنند که تحلیل آنها حکایت از آن دارد که دولت فعلی فلسطین به رهبری محمود عباس قادر به اتخاذ تصمیماتی نیست که گروههای فلسطینی با آن مشارکت کنند. ازاینرو گزینه دخالت دولتهای خارجی از نگاه اسرائیلیها محتملترین گزینه برای آینده غزه خواهد بود. مایکل میلشتاین رئیس انجمن مطالعات فلسطین دانشگاه تلآویو به بیبیسی جهانی گفته «یکی از گزینهها و راهحلهای احتمالی ایجاد دولتی است که توسط شهرداران، قبایل، طوایف و سازمانهای غیردولتی غزه با مشارکت مصر، ایالات متحده، تشکیلات خودگردان و سایر کشورهای عربی اداره میشود.» این ایده سالها قبل از سوی مصر هم دنبال شده بود.
آیا اسرائیل پیروز نبرد زمینی با حماس خواهد بود؟
امیر بار شالوم تحلیلگر نظامی رادیو ارتش اسرائیل در مصاحبه با بیبیسی جهانی گفته: «فکر نمیکنم اسرائیل بتواند تمام اعضای حماس را از میان بردارد، چرا که این گروه بر اساس ایده یا دیدگاهی بنا شده – که به طور مداوم نیروهای جدیدی را وارد عرصه مبارزه میکند. بااینحال میتوان آن را تا جای ممکن تضعیف کرد و قابلیت عملیاتی را از آن گرفت». از این منظر تضعیف حماس ممکن است یک هدف واقعیتر و عملیاتیتر – نسبت به انهدام کامل آن – باشد.
اسرائیل تاکنون چهار بار با حماس درگیر جنگ شده و هر بار هم در هر تلاشی که برای توقف حملات موشکی حماس انجام داده، شکستخورده است. یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل هدف اصلی جنگ حال حاضر را این میداند که حماس دیگر توانایی نظامی لازم برای «تهدید یا کشتن اسرائیلیها» را نداشته باشد.
مایکل میلشتاین رئیس انجمن مطالعات فلسطین دانشگاه تلآویو با نظر کسانی که معتقدند «نابودی حماس بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود» موافق است. او میگوید که «باور کردن اینکه اسرائیل خواهد توانست دیدگاه و ایدهای را که حماس ریشه در آن دارد- شاخهای از اخوانالمسلمین که بر جنبشهای اسلامگرا در سراسر جهان تأثیر گذاشته- ریشهکن کند؛ سادهلوحانه و البته متظاهرانه است». او میگوید که گذشته از بیش از ۲۵۰۰۰ نیروی شاخه نظامی حماس، این گروه ۸۰ تا ۹۰۰۰۰ عضو دارد که بخشی از زیرساختهای رفاه اجتماعی یا الدعوه هستند».