یک جامعهشناس به خبرآنلاین گفت: «هیچوقت مردم به «شب چهارشنبهسوری» «روز تکریم همسایگان» نمیگویند، این تصمیمات مصداق همان شعر «عرض خود میبری و زحمت ما میداری» است، این نامها در جامعه کارساز نیست و سنتهای هزاران ساله به این سادگی ازبین نخواهد رفت.»
مظاهر گودرزی: شورای عالی انقلاب فرهنگی برای مناسبت «شب یلدا» و «شب چهارشنبهسوری» تصمیم بحثبرانگیزی گرفت، این شورا تصویب کرد «شب یلدا» در تقویم بهنام «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» نامگذاری شود، و البته «روز تکریم همسایه» بهجای «شب چهارشنبهسوری» انتخاب و در تقویم وارد شود، مصوبهای که واکنش خیلیها را بهدنبال داشت و از همان صبح دیروز که سروصدای آن شنیده شد کلی اظهارنظر در فضای مجازی دربارهاش منتشر شد. شاید همین اظهارنظرها منجر شد روابط این شورا بلافاصله توضیحاتی ارائه دهد.
آنها در توضیحات خودشان درباره تغییر نام «شب یلدا» نوشتند: « «روز ترویج میهمانی و پیوند با خویشان» نیز به نام این روز اضافه شده که نه تنها تفاوت ماهوی با آداب و رسوم این شب ندارد بلکه بر هویت ملی و فرهنگ تمدن ایرانی اسلامی تأکید دارد.»
در اطلاعیه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره تغییر نام «شب چهارشنبهسوری» آمده که «سهشنبه آخر سال نیز برای نخستین بار به تقویم رسمی کشور اضافه شد چرا که این روز همواره به صورت غیررسمی و بر مبنای آداب و رسوم ایرانی مورد توجه بود، اما با نظر کارشناسان و صاحبنظران کارگروههای تخصصی در شورای فرهنگ عمومی برای توجه به هویت ایرانی برای نخستین بار این روز با نام «روز تکریم همسایگان» به تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران اضافه شده است که این نامگذاری مقوم فرهنگهای ایرانی اسلامی است.»
نامهای ایرانی را مسخره میکردند!
شاید اولین بار نباشد که نام برخی مراسم و سنتها در روایت مردم و مسئولین تفاوت دارد، مثلاً مردم همیشه به آخرین روز تعطیلات نوروز «سیزدهبدر» میگویند درحالیکه این روز در تقویم بهنام «روز طبیعت» نامگذاری شده است. بهتعبیر سعید معدنی، جامعهشناس: «صدا و سیما حتی یکبار هم واژه سیزدهبدر را بهکار نمیبرد اما مردم هنوز به آن روز سیزدهبدر میگویند.» این تفاوت درباره «شب چهارشنبهسوری» هم وجود دارد، قرائت دولتی به این شب «مراسم چهارشنبه یا سهشنبه آخر سال» میگوید، درحالیکه مردم همیشه آن را «چهارشنبهسوری» یاد میکنند. چرا این تفاوت وجود دارد؟
معدنی، جامعهشناس در پاسخ به این پرسش به خبرآنلاین میگوید: «در دوران پهلوی شاه بیشتر گرایشهای ملی و بعضاً غربی داشت و از آنجایی که نهاد دین اهمیت دارد برعکس مردم گرایشهای مذهبی پیدا کردند، به همین دلیل مکانهایی مانند حسینیه ارشاد فعال بودند، مردم احساس میکردند که دینشان در خطر است لذا گرایش به سخنرانیهای مطهری و شریعتی روز به روز بیشتر میشد و همین عامل در سال ۵۷ منجر به انقلابی با ماهیت دینی شد.»
او ادامه میدهد: «در نقطه مقابل بعد از یک دهه از انقلاب گروهی خواستند ایرانیزدایی کنند، مثلاً در سریالها همه شخصیتهای منفی در صداوسیما نام ایرانی داشتند، یا در طنزها نامهای ایرانی مانند خشایار و هوشنگ را مسخره میکردند، با این وجود حالا مردم احساس کردند که ایرانیتشان در خطر است لذا آن کفه ایرانی بودن تقویت شد، به همین دلیل انتخاب نامهای ایرانی برای فرزندان بیشتر شد، یا مثلاً ۷ آبان روز بزرگداشت کوروش را احیا کردند تا جایی که گاهی در این روز پلیس اجازه نمیدهد مردم در مقبره کوروش تجمع داشته باشند.»
معدنی میگوید: «بنابراین تجربه دوره پهلوی نشان داد هر وقت حکومت خواسته دین را سست کند مردم بهسوی دین حرکت کردند، و بعد از انقلاب هر وقت خواسته شده ایرانیت کمی سست شود مردم به طرف ایرانیت حرکت کردند.»
میخواهند ایرانیزدایی کنند!
این جامعهشناس درباره مواجهه با برخی سنتها و مراسمهای مردمی میگوید: «متاسفانه ابتدا میخواستند سنتهای ایرانی را به نوعی محو کنند، خاطرم هست چهارشنبهسوری در دهه ۶۰ به مردم خیلی سخت گذشت، مردم میخواستند مانند قدیم آتشی روشن کنند و همان شعر همیشگی «سرخی تو از من زردی من به تو» را بخوانند، اما متاسفانه در سالهای دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ مخالفت شدیدی با برگزاری این مراسم انجام میشد، حتی پلیس دخالت میکرد و اجازه نمیداد مردم این مراسم را برگزار کنند، اما بعدها کنترل از دستشان خارج شد، آن رسوم هم از بین رفت و جوانان به نارنجک و وسایل خطرناک پناه بردند. اما چون آنجا نتوانستند موفق شوند حالا تصمیم گرفتند به نوعی مراسم را از هویت تاریخی خودش خالی کنند.»
معدنی درباره تصمیم اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان میکند: «برای شب یلدا یک نام طولانی و خسته کننده انتخاب کردند، «روز فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» مردم که در این شب معمولاً همین کار را انجام میدهند بنابراین نیازی به گفتن آن نیست، اما میتوان در چند بعد به این تصمیم توجه کرد، در خوشبینانهترین حالت این است که آنها فقط میخواستند کاری کرده باشند، اینها در آن مجموعه بودجهای دارند و باید کاری کرده باشند. در سال ۱۳۱۴ رضا شاه دستور داد که فرهنگستان زبان فارسی تشکیل شود، بعد از سه سال به این نتیجه رسید که اینها دارند پول میگیرند و کاری هم انجام نمیدهند، بنابراین او خشمگین شد و فرهنگستان را منحل کرد، البته بعد از ۱۰ روز این فرهنگستان مجدد شروع به کار کرد و تاکید شد که وقتی کلمات خارجی مطرح میشود معادلسازی فارسی برای آنها انتخاب شود، منظورم این است که این سازمانها بودجههای کلانی میگیرند و برای همین بودجهها باید کاری هم انجام دهند لذا این نامها را انتخاب میکنند.»
او ادامه میدهد: «اما بدبینانهترین حالت این است که میخواهند ایرانیزدایی کنند و این اصطلاحات تاریخی و ملی را از بین ببرند، خیلی از واکنشها در فضای مجازی هم به همین گزینه بدبینانه نزدیک است.»
معدنی میگوید: «گمان نمیکنم چنین تصمیماتی تاثیر داشته باشد، اینها فقط به عنوان یک نوشته در گوشه کتابخانهها میماند و تاثیری در زندگی مردم نخواهد داشت، هیچوقت مردم به چهارشنبهسوری روز تکریم همسایگان نمیگویند، این تصمیمات مصداق همان شعر «عرض خود میبری و زحمت ما میداری» است، این نامها در جامعه کارساز نیست و سنتهای هزاران ساله به این سادگی ازبین نخواهد رفت.»