امام در روز عاشورا سمت راست اش را نگاه کرد، کسی را ندید. سمت چپش را نگاه کرد کسی را ندید، چون همه اصحاب و همه فرزندان بنی هاشم به شهادت رسیده بودند. صدا زد هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی؟ من فکر می کنم که این جمله را برای تاریخ گفت. برای مردم آینده گفت که ای بشریت و ای انسانیت در این مسیر آیا کسانی هستند که مسیر حسین را یاری بکنند؟
«آیا نهضت حسین ابن علی (ع) برای ما به عنوان یک انسان، تنها یک الگو در شرایط بحران باید مطرح باشد، یا یک الگو برای زیست انسانی و به عنوان درسی از زندگی به ویژه در جهان مدرن و انسان معاصر نیز می تواند مطرح باشد؟» به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این سوال آغازین سخنران نشست «چراغی دیگر» در خانه اندیشمندان علوم انسانی، آیت الله سید محمدعلی ایازی بود که به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (ع) برگزار شد. او زندگی امام حسین (ع) را الگویی برای تاب آوری جامعه امروز ایران در برابر ناملایمات، و سرمشقی برای حل مشکلات ایران در مذاکره با دنیا با هدف حل مشکلات مردم می داند. اما معتقد است حل مشکلات مردم در گفت وگو با جهان ، کاری حسینی است. متن این سخنرانی در زیر از نظرتان می گذرد:
استقامت نه تنها برای مبارزه، بلکه درسی برای زندگی در جهان مدرن
ایازی در ابتدای سخنان خود با طرح سوالی گفت: «مجالس و محافل ما به جای توصیف کار حسین(ع)، توصیف کار یزید می کنند و این خود یک مشکل جدی محافل سنتی ما است. من می خواهم به گوشه کوچکی از کار ایشان اشاره کنم آن هم با طرح یک سوال: آیا نهضت حسین ابن علی (ع) برای انسان، یک الگو تنها در شرایط بحران مطرح است، یا یک الگو برای زیست انسانی است؟ به تعبیر دیگر، باید استبداد، دیکتاتوری، رانت خواری، ظلم و ستم و مبارزه با او باشد تا زندگی حسین (ع) برای مان راه و نقشه بیاورد، یا خیر، حسین (ع) در هر حال می تواند به عنوان درسی از زندگی به ویژه در جهان مدرن برای انسان معاصر در زندگی فردی و جمعی نیز باشد؟»
این استاد حوزه افزود: «بخش ظلم ستیزی نهضت حسین (ع) در سرجای خود بسیار مهم است. اما ارزش های اخلاقی ای در این حرکت وجود دارد که می توانند برای هر عصری و زمانی فراتر از مذهب، عقیده، و زمان به عنوان یک ارزش مطرح بشود. سخن در بحث پایداری و استقامت، آن چیزی است که می تواند در زندگی انسان شامل، جوان ، زن، مرد، خانواده، جامعه و حکومت مطرح بشود.»
استقامت، در آموزه های قرآنی
این استاد حوزه در ادامه با اشاره این که مایل است «ابتدا از قرآن شروع» کند با طرح این سوال که «قرآن از استقامت و پایداری چه معنایی ارائه می دهد» گفت: «در قرآن کریم، کلمه استقامت با همه جوانبش شاید بیش از ۵۰۰ بار مطرح و در این باره تا ۸ آیه بسیار مهم وجود دارد. ولی در گرانیگاه آن، یک آیه خطاب به پیامبر وجود دارد و در آن جا موضع خودش را در باره استقامت در سوره فصلت آیه ۳۰ بیان کرده و می فرماید إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ. آن کسانی که در زندگی شان پایمردی، پایداری و خویشتن داری در حق و برای حق و در مسیر حق می کنند نگران نباشند، ما از آنان حمایت می کنیم . خداوند نیروهای غیبی خود را همواره در پشت سر آنان قرار می دهد. نترسند، نگران و مایوس نشوند، آن زمانی آدمی تسلیم دشمن می شود که احساس تنهایی کند. اما اگر همواره یاری دهنده ای را احساس کند، با قوت راه خودش را ادامه می دهد.»
او افزود: «بدترین حالت برای یک فرد و جامعه، وجود یاس و بازتولید آن است. جامعه ترسیده و مایوس سریع تسلیم می شود. در تجربه بازجویی ها در نظام های دیکتاتوری ، برای تسلیم زندانی، ابتدا او را مایوس می کنند، تا به سهولت تمام، ببرّد، بعد از این مرحله می توانند هر نوع اعترافی را از فرد زندانی بگیرند. نظام های استبدادی در این جهت مهارت دارند؛ آنان وقتی می خواهند جامعه ای را تسلیم بکنند، تنها هدف شان مایوس سازی مردم است. در این مرحله است که قرآن می فرماید: أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ ، نترسید، نگران نباشید، ما هستیم.»
این استاد حوزه در ادامه خطاب به نسل جدید نکته ای را مطرح کرد و گفت: «زمانی که از ایستادگی، پافشاری، پایداری (فردی و اجتماعی) سخن می گوییم که علم جامعه شناسی در حوزه اجتماعی شاخص های بسیار مهمی را مطرح می کند. خدا در آیه ۱۱۲ سوره هود خطاب به پیامیر در این باره موضوع مهمی را مطرح می کند. این سوره مکی است، و مسلمانان در شرایط تحرکات جدیدی قرار داشتند. در این مرحله این آیه نازل شد که فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا پیامبر ایستادگی کن. توجه بکنیم که ایستادگی به معنای لجبازی نیست. استقامت در لغت به معنای حفظ تعادل هنگام ایستادن است، به عبارتی تعادل خودش را حفظ می کند، فَاستَقِم کَما أُمِرتَ یعنی این ایستادگی و تعادل را حفظ بکن. وَمَن تابَ مَعَکَ با آنانی که با تو هستند. تا این جا موضوع بسیار عادی به نظر می رسد. اما بلافاصله می گوید : وَلا تَطغَوا حرف اصلی که امروز مطرح می کنیم همین است.»
راه درپیش گرفتن توسعه ، حرکت عقلانی ، توسعه و صلح
ایازی سپس در معنا و تفسیر کلمه ولا تطغوا گفت: «جامعه ما اگر بخواهد راه توسعه را پیش ببرد، بر اساس همین کلمه وَلا تَطغَوا که به معنای عقلانیت به خرج دادن است، می تواند به این مهم نائل شود. برای این امر قرآن می فرماید طغیانگیری نکنید. به قول امروزی ها، انقلابی نما نباش. در آن زمان عده ای به پیامبر فشار می آوردند که بایست و بجنگ. و پیامبر در برابر آنان امتناع می کرد. لذا در روایات آمده است که پیامبر فرمودند «شیبتنی سورة هود » . سوره هود من را پیر کرد.»
این استاد حوزه، در پیش گرفتن راه توسعه با تامین صلح و آرامش در فتح مکه را یکی از مهمترین حرکت های پیامبر ذکر کرد و گفت: « از مهمترین حرکت های پیامبر فتح مکه بدون جنگ و خون ریزی بود. از این رو زمانی که پرچم را به شخصیتی به نام سعدبن عباده سپردند، تا وارد شهر شود. او شعار أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَلْحَمَةِ، سرداد، یعنی امروز روز شمشیر و درهم کوبیدن است. پیامبر با شنیدن چنین شعاری، بلافاصله دستور دادند که این فرمانده عزل شود. و علی(ع) پرچم را بگیرد و بگوید أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَرْحَمَةِ، امروز، روز رحمت است نه روز حماسه.»
او افزود: «لا تَطغَوا یعنی با به کارگیری عقلانیت بتوانیم با دنیا صحبت و کشور را از این وضعیت خارج کنیم. این که برخی می گویند مذاکره نمی کنیم و …، خدا می فرماید لاتطغوا. طغیان نکنید. ایستادگی در کنار عقلانیت مطرح است. آن دین که عقلانیت نداشته باشد، دین نیست. آقای طباطبایی در تفسیر المیزان می گوید که در قرآن بیش از ۳۰۰ آیه در باب عقل و عقلانیت هست. افلا یعقلون. افلا یتفکرون. افلا یتدبرون. ایشان می گوید چگونه ممکن است در باره نگاه دین به زندگی صحبت بکنید، اما در آن عقلانیت نقشی نداشته باشد؟ این اسلام نیست. آن اسلامی ، اسلام است که دائم به عقل و تدبیر مراجعه می کند.»
استاد حوزه تاکید می کند که در باره کلام خدا هم باید اندیشه ورزی صورت بگیرد. او گفت: « لَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ آیا نمی اندیشید؟ کلام خدا را هم که می شنوید، تدبر بکنید. در آیه ۴۴ سوره نحل می فرماید: أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ خدا می گوید کتاب، و ذکرش را فرستاده، به پیامبر هم دستور داده که بیان بکند. اگر ما باشیم می گوییم که افلا یعملون ، افلا یومنون. اما قرآن می گوید که لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ. یعنی حتی خدا و پیامبرش گفتند، باز هم بینیدیشید. به عبارت دیگر این دین پایه اش بر این نهاده شده که وقتی می خواهید به چیزی عمل کنید، باز هم بیندیشید. فَبَشِّرْ عِبٰادِ، اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (زمر ۱۸)»
او سپس به نوشته اش در باره آیه ۱۸ سوره زمر گفت: «من در کتاب آزادی در قرآن، نوشته ام این آیه از مهمترین آیات است؛ صرفنظر از آن آیاتی که می گوید اکراه، و اجبار و پیامبر جبار و دارای سیطره نیست. می گوید فَبَشِّرْ عِبٰادِ، اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ که مربوط به جامعه ای است که ظرفیتی برای شنیدن حرف دارد. از این رو باید چنین ظرفیت و فضایی باید فراهم، تا امکان شنیدن سخنان ایجاد شود. به این جمله توجه بفرمایید: وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ در زیارت اربعین امام حسین (ع) آمده است خون حسین (ع) ریخته شده است، نه برای آن که بخواهد به پیروزی برسد. بلکه ایشان کاری بکنند که مردم از گمراهی و جهالت بیرون بروند. بنابراین زمانی که بحث از استقامت به میان می آید، منظور استقامتی است که در کنارش عقلانیت، اندیشیدن، تفکر و در نهایت انتخاب کردن مطرح است. این موضوع هم در زندگی شخصی و هم در زندگی اجتماعی مصداق دارد.»
افزایش تاب آوری جامعه و جوانان کشور
ایازی در ادامه با ذکر این که «متاسفانه یکی از مشکلات امروز کشور در نسل جدید ، میزان تاب آوری آنان است» گفت: « یکی از نگرانی ها در مورد جامعه مساله تاب آوری است. جامعه ای که تاب آور نباشد زمینه خشونت، بحران اجتماعی، پوچی، اعتیاد و خودکشی را دارد. چاره جویی برای چنین وضعیتی اقتضاء دارد که از زندگی حسین بن علی برای زندگی فردی، اجتماعی، و خانوادگی، موضوع تاب آوری را الهام بگیریم و اجرا کنیم. و زمینه های استقامت را فراهم کنیم.»
این استاد حوزه در ادامه با ذکر این که «برخی متاسفانه می گویند امام حسین (ع) رفت تا خود را به کشتن بدهد» گفت: «امام حسین (ع) زمانی که به کربلا می رفتند، همه تلاش خود را به عمل آوردند تا در گفت و گو با عمر سعد و لشکریان ابن زیاد از جنگ جلوگیری کند. اما طرف مقابل تصمیم خود را گرفته بودند تا به هر شکلی شده، ایشان را در کربلا به شهادت برسانند. امام حسین می خواستند گفت و گو و اتمام حجت کند. ضمن این که به اطرافیان خود می گفتند شما اینجا آمده اید، مجبور نیستید بمانید. در جای دیگر می فرمایند این ها با من کار دارند، و با شماها کاری ندارند.»
الگویی برای همه زمان ها و همه مکان ها؛ برای زندگی
ایازی، سپس با اشاره به رفتار حضرت زینب در زمان اسارت به عنوان یک الگویی از تاب آوری گفت: «زمانی که زینب (س) را به شام بردند، با همه آن که کشته اند، و به اسارت گرفته اند، در چنین شرایطی به زینب (س) می گویند که «زینب چگونه دیدی»؟ دیدی که خدا با شما چه کرد؟ زینب (س) می گوید ما رأیتُ الّا جمیلاً (بهمعنای «چیزی جز زیبایی ندیدم») کسی که آرمان، هدف، و جهت دارد، همه چیز را زیبا می بیند. چنین شخصی سختی برایش مسئله ای نیست. و وقتی در اوج است، می گوید ما رأیتُ الّا جمیلاً .»
این استاد حوزه افزود: «ما امام حسین(ع) را فقط برای دوران بحران نمی خواهیم. ما امام حسین را برای زندگی خودمان در هر حالی می خواهیم. ما آن ارزش های اخلاقی ای را می خواهیم که او به همراه خواهر و اصحابش بازتولید کرده است؛ آرامش در اوج عمل و رضایت اش به حق تعالی. ما می توانیم همواره در همه عرصه ها این گونه زیستنی و زندگی ای داشته باشیم؛ در تحصیل، کار، فعالیت اجتماعی، ارائه خدمات انسانی، تفاوتی نمی کند. اگر مسیر حق است، با این دو قید ۱- تاب آوری، ۲- عقلانیت، که در درون خود دارای انعطاف نیز هست حرکت کنیم. اگر جایی لازم است بایستیم، و اگر نشد، راه دیگری را انتخاب تا بتوانیم مسیر را طی کنیم. برخی ایستادن را به هر بهایی مطرح می کنند. امروز این همه فقر، بحران و بیکاری ایجاد شده به این دلیل که یک عده ای شعار می دهند. اگر لازم است با جهان تعامل بکنیم ، یک شرط، تاب آوری و عقلانیت است که برویم و مانع را برای مردم، و کمک به مردم برداریم. و این کاری حسینی است.»
او افزود: «قرآن در دو جای دیگر بحث استقامت را مطرح می کند: در جایی می گوید وٱسۡتقمۡ کما أمرۡت ولا تتبعۡ أهۡواءهمۡ و در سوره شورا آیه ۱۵ می گوید أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ ایجاد عدالت میان شما، جزو ماموریت من است.
جمله ای برای تاریخ آینده
آیت الله ایازی در ادامه به شب عاشورا و آخرین سخنان امام حسین (ع) با یارانش اشاره کرد و گفت: « امام حسین شب عاشورا خطبه ای را خواندند و در آن فرمودند بدانید که فردا هر کسی این جا با من باشد، کشته می شود، علی اکبر از وسط جمعیت بلند شد و گفت یا ابا السنا علی الحق ای پدر آیا ما بر حق نیستیم؟! حضرت فرمودند برحق هستیم. گفت پس چه باک که کشته و شهید بشویم. و همه در این شرایط به فراخور سخنی می گوید. اینجاست که امام حسین (ع) می فرمایند اصحاب من بهترین اصحاب بودند، زیرا در مرتبه عمل و تجربه عینی حقیقت وجودی خودشان را نشان دادند. تا جایی که من بررسی و تحقیق کردم در آن شب کسی از اصحاب امام از خیمه بیرون نرفت. همگی، انتخاب کرده بودند و ایمان به این مسیر داشتند.»
او افزود: «امام در روز عاشورا سمت راست اش را نگاه کرد، کسی را ندید. سمت چپش را نگاه کرد کسی را ندید، چون همه اصحاب و همه فرزندان بنی هاشم به شهادت رسیده بودند. صدا زد هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی؟ من فکر می کنم که این جمله را برای تاریخ گفت. برای مردم آینده گفت که ای بشریت و ای انسانیت در این مسیر آیا کسانی هستند که مسیر حسین را یاری بکنند؟ علی لعنت الله علی القوم الظالمین. و سیعلمواالذین ظلموا ای منقلبن ینقلبون. »